گلشیددعوتم کرده به چالش بیست سال آینده.
وقتی که 45 ساله شدم البته اگه تا اون موقع زنده باشم!
تا حالا درمورد اینکه بیست سال بعد کجام و چه میکنم فکرنکردم ، شاید چون عادت دارم به اتفاقهای یهویی در زندگیم!
مریم بیست سال اینده احتمالا صبورتر و حواس جمع تره .
هم چنان بهترین دوست و همراهش مادرشه
جوون مونده و همه بهش میگن ماشالله مثل قالی کرمون میمونی، خصوصا زنداداشهاش!!
تو شغلش آدم شریفی شده و حضور خدا رو فراموش نکرده.
با آدم خوب و مهربونی ازدواج کرده ، کسی که همراه ورفیقه
یه گلخونه کوچیک داره که شخصی و پر از گل و کاکتوس
مریم 45 ساله هم چنان کوهنوردی میکنه و دوستای خوبشو حفظ کرده
عصرهای جمعه با اقدس دلمه و فسنجون و آش رشته و بستنی شکلاتی و کوفته و لازانیا درست میکنن ، هر هفته یه غذای سخت!
خدا بهش فرصت اینو میده که با کمک همسرش یه خیریه کوچیک راه بندازه.
یدونه پسر شیطون و سربه هوا داره اسمش مهرزاده
یه آلبوم بزرگ از سفراش داره که چندوقت یبار با همسرش میشینن نگاه میکنن ومیگن راستی یادته اون سال کرونا اومد؟؟؟
بعد برای پسرم تعریف میکنم که ما یه دوره درگیر ویروسی به اسم کویید 19 شدیم .
حتما براش از رئیس جمهورمونم میگم. ( هروقت سبزی خوردن بخریم غیبتشو میکنیم)
عمه خوبی شدم و برادر زادههام منو عمه مریم جون صدا میکنن!
+ راستش خسته شدم از فکر به 20 سال دیگه! چون تجربه شخصی بهم نشون داده اینده با تصورات ما فرق داره!
امیدوارم تا بیست سال اینده حال کشورمون بهتر شده باشه...
++ لیدیز اند جنتلمن دعوت میکنم از فاطمه ، سکوت شلوغ ، غریبه اشنا،ام شهر آشوب ، دارک آنجل
و ملا نصرالدین!!
:)
+ شخصا از خانم نرگس دعوت مینمایم دراین چالش شرکت کنند ، مرسی اه:)